در این مطلب از بلاگ مامدیا به بررسی و نقد فیلم جمشیدیه آخرین اثر یلدا جبلی خواهیم پرداخت. تا انتها با این مطلب همراه باشید.
معرفی فیلم جمشیدیه
فیلم جمشیدیه به کارگردانی و نویسندگی یلدا جبلی ساختهٔ سال ۱۳۹۷ است که نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
از نکات قابل توجه «جمشیدیه» حضور کیومرث پوراحمد و بهرام عظیمی دو کارگردان مشهور سینما و انیمیشن است که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. پیش از این فیلم سینمایی داره صبح میشه به کارگردانی یلدا جبلی فیلمساز جوان سینما در گروه هنر و تجربه به نمایش عمومی درآمد که مورد توجه منتقدان و اصحاب رسانه قرار گرفت.
در این فیلم بازیگران زیر به ایفای نقش پرداختهاند. سارا بهرامی، حامد کمیلی، پانته آ پناهی ها، ستاره پسیانی، شادی کرمرودی، ندا جبرائیلی، حمیرا نونهالی، سعید چنگیزیان، محمد ولی زادگان، بهرام عظیمی، کیومرث پوراحمد، کاوه کاتب، لیلی فرهادپور، غلامرضا کیایی نژاد، حسین دالمن، بهرنگ تنکابنی.
![نقد فیلم جمشیدیه](https://blog.mamedia.ir/wp-content/uploads/2020/12/mamediia-20-4.jpg)
نقد فیلم جمشیدیه
درباره یلدا جبلی کارگردان فیلم جمشیدیه
یلدا جبلی کارگردان فیلم جمشیدیه زمانی که آن را دو سال پیش در جشنواره فیلم فجر به اکران در آورد، کارنامه چندان پرباری نداشت و پیش از آن اثری معمایی جنایی با «داره صبح میشه» را ساخت و آن را در گروه هنر و تجربه به اکران در آور بود.
اثری خاص که توانسته بود با کمک گروه بازیگران قوی و کارگردانی درست جبلی، فیلمی نسبتا موفق از آب در بیاید و علی رغم مشکلات ریز و درشتی که داشت، در سینماها دیده شود.
جبلی پس از ساخت داره صبح میشه شروع به ساخت فیلم بعدی خود با نام «جمشیدیه» کرد و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر ۹۷ با استقبال نسبتا خوبی مواجه شد. او این بار هم از دوست و همراهش یعنی فردین خلعتبری در نوشتن فیلمنامه فیلم کمک گرفته است. خلعتبری که بیشتر به عنوان موسیقیدان شناخته میشود چند سالیست که دست به قلم شده و فیلمنامه اثر سینمایی پیشین جبلی را نیز در کنار او به نگارش در آورده بود.
![یلدا جبلی کارگردان فیلم جمشیدیه](https://blog.mamedia.ir/wp-content/uploads/2020/12/mamediia-20-2.jpg)
یلدا جبلی کارگردان فیلم جمشیدیه
نقد فیلم جمشیدیه فیلمی با موضوع خشم لحظهای
با سرک کشیدن به زندانها و پیگیری جرم مجرمان محبوس در پشت میلهها، میتوانید متوجه شوید که بسیاری از جرم و جنایات بر سر یک عصبانیت لحظهای رخ داده که منجر به یک حادثه شده است.
یک کوره در رفتن خالی! میتواند یک زندگی را پر و پیمان به باد دهد و خانوادههایی را درگیر و حتی عزادار سازد. جبلی هم همراه با دیگر تیم سازنده اثر جدیدش یعنی جمشیدیه، وارد مقوله جامعه خشن ایران شدند و این سوژه را دستمایه ساخت فیلم خود قرار دادند؛ سوژهای که پیشتر در آثاری چون بدون تاریخ و بدون امضا هم تا حدی به آن پرداخته شده بود و از شباهت فیلم آنها نسبت به این فیلم نمیتوان به راحتی گذشت کرد.
جمشیدیه با صدا و داد و قیل خیابانهای شلوغ تهران آغاز میشود و تکلیفش را با بینندهاش مشخص میکند. خیابانهای شلوغ و ناآرامی که به گواه بسیاری از مسافرین شهرها و کشورهای دیگر، خشونت در آن جاری است. خشونتی که در نگاه و رانندگی مردم دیده میشود تا کودکان کاری که گاهی با هم کتک کاری میکنند.
سارا بهرامی در نقش ترانه فرو رفته؛ دختری که شوهرش به تازگی ۳۷ ساله شده و قرار است این تولد را در کنار دوستانشان جشن بگیرند. آنها در راه رسیدن به کافه، با یک راننده تاکسی دعوایشان میگیرد و بعد از فحاشی رکیک او شوهر ترانه، امیر(با بازی حامد کمیلی)، تصمیم میگیرد که حساب راننده را کف دستش بگذارد. مشاجره لفظی بین این دو بالا میگیرد و ترانه هم از ترسش هم به پلیس زنگ میزند و هم با موبایلش چند باری به کتف راننده ضربه میزند تا مبادا دست روی امیر بلند کند. او از فحشهای این راننده نیز عاصی شده و با موبایلش به کتف و گردن این راننده میکوبد.
در نهایت راننده بیخیال شده و راهش را کج میکند و میرود اما امیر چند روز بعد آگهی ترحیم این راننده را در ایستگاه تاکسی خطیهایی که نزدیکشان بوده میبیند و با گفتن این موضوع به ترانه ناخواسته باعث میشود که همسرش فکر کند در مرگ راننده تاکسی نقش داشته است…
جامعه خشن و خشونت زده و البته ضد زن مضامین اصلی فیلم جمشیدیه هستند که کارگردان در مورد موضوع سوم به طور ناگهانی وارد میشود و معلوم نیست که چرا تصمیم میگیرد ناگهان فیلمش را در طی یک چرخش تبدیل به یک اثر فمنیسیتی کند. ورود به این مساله تنها در مونولگهای انتهایی فیلم دیده میشود و آنقدر نابجا و نچسب وارد مضمون مبارزه با خشونت فیلم میشود که نمیتواند راهی از پیش ببرد. نمیخواهم نگاه جنسیتی به فیلم داشته باشم اما جمشیدیه از هر سکانسش داد میزند که توسط یک زن کارگردانی شده چرا که یلدا جبلی بیش از حد افکار زنانه را درون شریانهای فیلمش جاری میسازد و در جاهایی از فیلم، ناگهان شروع به گفتن رساله سیاسی و اجتماعی در اینباره میکند و از این کار هم ابایی ندارد.
در همان سکانس مذکوری که ناگهان فیلم وارد فاز شعاری میشود، خود فیلمنامهنویسان خودشان را دست میاندازند و طی دیالوگی که از دهان یک حقوقدان در فیلم شنیده میشود میگویند که «چرا برای خودت بیانیه و رساله میخوانی» تو گویی که هر دوی آنها میدانند نقص اصلی قصهشان دفعتا تصمیم گرفته برود بالای منبر و پایین هم نیاید.
شروع فیلم شروع جالب توجهی است، ه خصوص وقتی که متوجه میشویم راننده تاکسی مرده و بعید نیست که مشاجره این زوج باعث مرگ او شده باشد. زوجی که با راننده دعوا کردهاند، خسته از یک روز پرمشاجره پیش رفقایشان در کافه رفتهاند و با شوخی و خنده مشغول تعریف یک دعوای ساده هستند. این جمع دوستانه نیز به بازخوانی دوستانشان از وقایع امروز واکنش مثبتی نشان میدهند و جمعشان از خنده ریسه میروند، در حالی که در آنسوی شهر یک نفر در حال جان سپردن بوده است. تضاد شکل گرفته در این صحنه در سکانس پس از ورودیه فیلم، بدجوری به قلب مخاطب چنگ میزند.
فیلم جمشیدیه با اینکه داستانی نسبتا تکراری دارد ولی میتواند از یک دیدگاه و زاویه جدید وارد داستان شود؛ دیدگاهی که متاسفانه بعد از گذشت دقایقی از فیلم کاملا از دست میرود و کارگردان شروع به سر دادن شعارهای اجتماعی میکند. شعارهای کارگردان در اواخر فیلم که لحظات حساسی هم هست اوج میگیرد و کاری میکند که پایان بندی فیلم تبدیل به یک تریبون سیاسی-اجتماعی شود و ماهیت فیلم و قصه کاملا در هم میشکند.
حامد کمیلی بعد از مدتها توانسته در قالب یک نقش جدی نسبتا خوب ظاهر شود و سارا بهرامی نیز گلیمش را از آب بیرون میکشد هرچند باید اعتراف کرد هردوی آها به خاطر عدم پردازش درست.
![نقد فیلم جمشیدیه](https://blog.mamedia.ir/wp-content/uploads/2020/12/mamediia-20-3.jpg)
نقد فیلم جمشیدیه
نقدهای پیرامون فیلم جمشیدیه
در ادامه نقدها و بررسیهای برخی از فعالان حوزه سینما در مورد فیلم جمشیدیه آورده شده است. نقد فیلم جمشیدیه از زبان فعالان و منتقدین سینما.
نقد فیلم جمشیدیه از زبان پرویز جاهد روزنامه ایران
«جمشیدیه»، درامی اجتماعی در ژانر دادگاهی است که تم اصلی آن همانند فیلم «یلدا» درباره خشونت، بخشش و قصاص است. ترانه و شوهرش امیر در حال رانندگی در خیابان با یک تاکسی تصادف میکنند و راننده تاکسی شروع به داد و بیداد و فحاشی کرده و امیر با او درگیر میشود. ترانه به حمایت از شوهرش درمی آید و با موبایل ضربههایی به سر راننده تاکسی میزند. راننده عصر همان روز بر اثر سکته میمیرد و ترانه بعد از خبردار شدن از مرگ او دچار عذاب وجدان و کشمکش درونی شدیدی میشود و میخواهد خود را به پلیس معرفی کند، اما امیر با اقدام او مخالف است تا اینکه…
«جمشیدیه»، از نظر موضوع و شیوه پرداخت شباهتهای زیادی به «بدون تاریخ، بدون امضا» و «جدایی نادر از سیمین» و نیز «۲۱ گرم» الخاندرو گونزالس ایناریتو دارد با این تفاوت که فیلمساز در اینجا تنها بر جنبههای فردی این حادثه و کشمکشهای بیرونی بین آدمهای درگیر در حادثه متمرکز نشده بلکه میخواهد به نقد فحاشی و تأثیر فاجعه بار رفتارهای خشن در جامعه ایران و واکنشهای عصبی، خشونتآمیز و خطرناک مردم در خیابان بپردازد، اما او این کار را به شکلی شعاری و اغراقآمیز و در قالب خطابهها و موعظههای پرشور ترانه در دادگاه مطرح میکند.
از سوی دیگر، رفتار ترانه و اصرار او بر قاتل بودن خویش بدون اینکه تردیدی در مورد علت اصلی مرگ راننده تاکسی داشته باشد، غیرمنطقی و باورناپذیر است. «جمشیدیه» همانند بسیاری از فیلمهای ایرانی، مشکل زاویه دید دوربین و نظرگاه دارد. ساختار روایی فیلم اساساً و از ابتدا بر اساس زاویه دید ترانه و امیر بنا شده، اما بعد از بازداشت ترانه و وارد شدن اعضای خانواده مقتول به داستان، زاویه دید فیلم ناگهان تغییر کرده و ماجرا از دید آنها روایت میشود.
توجه به مفاهیمی مثل گناه، وجدان و نقش تقدیر در تعیین وضعیت جرم در فیلم که از زبان دوست وکیل امیر بیان میشود، میتوانست از نقاط قوت فیلم باشد، اما متأسفانه خیلی زودگذر و شتاب زده در فیلم مطرح میشوند. بازی درونگرای سارا بهرامی در نقش ترانه و پانته آ. پناهیها در نقش همسر مقتول، شایسته قدردانی است.
نقد فیلم جمشیدیه از زبان صوفیا نصراللهی دیجیمگ
فیلم جمشیدیه ساخته یلدا جبلی تبدیل به یکی از آن کمدیهای ناخواسته جشنواره فیلم فجر امسال شد. یک فیلم سطحی، شعارزده، بدون خلاقیت در روایت و ساختار که آنقدر هوش مخاطبش را دست کم گرفته بود که در نهایت تماشاگر را به خنده میانداخت.
یلدا جبلی پیشتر فیلم «داره صبح میشه» را ساخته بود که در گروه هنر و تجربه اکران شد. آن فیلم هم چنگی به دل نمیزد، ولی حداقل مضحک از کار درنیامده بود. بهترین سکانس فیلم همان تولد ابتدای کار است که سارا بهرامی (در نقش ترانه) و حامد کمیلی (امیر) اتفاقی را که صبح آن روز افتاده برای رفقایشان تعریف میکنند. این تنها سکانس مفهوم فیلم است. بقیهاش یک سری شعار و پلانهای بد بیهدف است که معلوم نیست کارگردان دقیقا قصد داشته کدام موضوع را چالش فیلمش قرار بدهد: قصاص؟ بخشش؟ خشونت در جامعه؟ فحاشی؟ این وسط حتی به استادیوم رفتن زنها هم نقب زده میشود.
یک سوم ابتدایی فیلم گمان میکنیم قرار است با یکی از آن درامهای اجتماعی که روی فرمول اصغر فرهادی پیش میروند روبهرو باشیم. زن واقعا مقصر مرگ راننده است و عذاب وجدانش پیروز میشود یا مرد در حکم منطق جامعهای که اخلاق و وجدان برایش آنقدرها اهمیت ندارد موفق میشود نظرش را به زن تحمیل کند؟ یک سوم ابتدایی فیلم در این مسیر است و بعد خوشبختانه یا بدبختانه کلا به سمت دیگری میرود.
فیلم پر است از پلانهای طولانی بیهوده. مثل سکانسی که ترانه و امیر به دفتر وکالت بابک رفتهاند و بابک مشغول نصیحت است. با آن مدل صدا و لحن عجیب و غریب که انگار دارد تقلید صدا میکند. اصلا معلوم نیست چرا سعید چنگیزیان در کل فیلم جوری صحبت میکند که گویا بازیگر یک نمایش آماتوری است!
حضور کیومرث پوراحمد و کاراکتر پدر خونسرد جزو عناصر عصبیکننده فیلم میشود. دیالوگهایی که بازیگران رد و بدل میکنند به درد یک نمایش مدرسهای میخورد. این حجم از سهلانگاری در دیالوگنویسی غیرقابل قبول است. بعد میرسیم به سکانسهای دادگاه.
واقعا چرا یلدا جبلی فکر کرده که بهرام عظیمی گزینه جالبی برای بازی در نقش قاضی میتواند باشد؟ واقعا آن جملههایی که به عنوان دفاعیه در دادگاه رد و بدل میشوند قرار است تماشاگر را تحتتاثیر قرار بدهند؟ آن اشارات شعاری به جامعه فحاشی که اهل خشونت است خودشان کافی هستند تا تماشاگر را به جنون برسانند.
یک پایان سرهمبندی شده بیمزه هم به فیلم اضافه میشود تا «جمشیدیه» حتی یک نکته مثبت هم نداشته باشد. فیلمی که بیهدف است و جوری به نظر میرسد که انگار بیانگیزه هم ساخته شده است.
این وسط فقط نگران سارا بهرامی هستم. استعدادی که در «ایتالیا ایتالیا» کشف شد و الان در فیلمهایی بازی میکند که به ظاهر آثار جدی هستند، اما در اصل متظاهرانه و سطحیاند.
![نقد فیلم جمشیدیه](https://blog.mamedia.ir/wp-content/uploads/2020/12/mamediia-20-1.jpg)
نقد فیلم جمشیدیه
نقد فیلم جمشیدیه از زبان ساناز رمضانی نماوا
«جمشیدیه» دومین اثر یلدا جبلی بعد از «داره صبح میشه»، برخلاف فیلم اول این فیلمساز، یک کپی تقریباً برابر اصل است از «بدون تاریخ، بدون امضا». فیلم قصه ترانه (سارا بهرامی) است که بعد از یک درگیری خیابان میان شوهرش (حامد کمیلی) و یک راننده تاکسی، ناخواسته با گوشی موبایلش، ضرباتی به گردن راننده تاکسی وارد میآورد و چند روز بعد اعلامیه ترحیم آن راننده را میبیند و به این فکر میافتد که شاید ضربات او باعث مرگ راننده شده است. عذاب وجدان، ترانه را وادار میسازد خود را به پلیس معرفی کند و با اعتراف او، پرونده مرگ بهظاهر طبیعی راننده گشوده میشود. با پیشرفت روایت، قصه از مسیر قبلیاش منحرف میشود و وارد فاز جدیدی میشود؛ تلاش برای اثبات بیگناهی ترانه، سکانسهایی که در دادگاه میگذرد و خانواده نگرانی که گرد ترانه آمدهاند تا دختر خود را برای عبور از این بحران یاری دهند.
جبلی در «جمشیدیه»، قصهاش را با همان نگاه اخلاقگرایی که این روزها تبدیل به آفتی در سینمای ایران شده است که انگار خلاقیت را خفه میکند، شروع میکند، دو خانواده از دو طبقه متفاوت اجتماعی را در مقابل هم قرار میدهد و اسیر همان شعارهایی میشود که سینمای فرهادی در دهه اخیر آغازکننده آن بود؛ گسست و دوری طبقات بالا و پایین جامعه. اما در ادامه، جبلی، سرنخ ابتدایی قصهاش را رها میکند و وارد یک فضای دیگر میشود، فضایی که با دلهره نسبت به سرنوشت ترانه همراه است و یک درام کاملاً دادگاهی را به نمایش میگذارد. اما گشتوگذار فیلمساز در ابعاد مختلف قصهگویی همینجا پایان نمییابد.
در سکانسهایی که در دادگاه اتفاق میافتد، همسر ترانه، خطابهای شبیه دفاع از پایاننامه ارائه میدهد و از عدم وجود قانون بازدارنده درزمینهٔ برخوردهای اجتماعی میگوید، از عدم حضور زنان در ورزشگاه میگوید و ترانه هم برای دفاعیات پایانی خود، از مصائب زنانی میگوید که در جامعهای خشن زندگی میکنند و با دفن ترسها و عقدههای روانی ناشی از خشونت اجتماعی، هر آن ممکن است مثل یک بمب عملنکرده منفجر شوند و چنین فجایعی به بارآورند.
جبلی، در مسیر روایتش، از قصهگویی غافل میشود و با طرح مسائل و مشکلات اجتماعی، نه تنها از مسیر اصلی قصهاش دور میشود که اساساً، علت و معلول را در هم میآمیزد و با شیوهای سفسطه گونه، مسیر روایتش را به انحراف میکشاند. قصهای که با دغدغههای اخلاقی آغاز میشود، به ناگاه به مسائل فمینیستی میرسد و بعد هم نگاهی جامعهشناختی به بحث کنترل و مدیریت اجتماعی عرضه میکند، منتها، تمام این گریز زدنها، نهتنها کارکرد روایی ندارند و فقط قصهای سرراست را بیدلیل میپیچانند و به گرهای کوره تبدیل میکنند، بلکه نگاهی ناقص و فاقد علیت را عرضه میکنند.
جبلی از خشونت کلامی در جامعه میگوید، از درگیریها و برخوردهای گاهگاه که همه ما با آن مواجه شدهایم و بعضاً قربانیاش هم بودهایم، اما این فقط صورتمسئله است و آنچه در زیر این درگیریها و خشمهای فروخورده که ناگهان مانند یک آتشفشان فوران میکند، بهکل ماجرای دیگری دارد. این برخوردها، شاید با نبود قانون بازدارنده مناسب بیشتر گسترش مییابند و اثر انفجاری بیشتری به خود میگیرند، اما معلول نبود قانون نیستند. ریشه این ناهنجاری اخلاقی در جامعه خشمگین اجتماعی را باید جای دیگری جستجو کرد؛ در همان تفاوت طبقاتی که جبلی، گذرا از آن میگذرد و با بحثهای اخلاقی سروته آن را هم میآورد، در همان فشارهای زندگی کارگری که روز و شب افراد را یکی میکند، در تلاشها و نرسیدنها، در نبود عدالت اجتماعی.
جبلی که در دومین اثرش مجدداً با فردین خلعتبری در نگارش فیلمنامه همکاری کرده است، با همین فیلمنامه اولین ضربه را به فیلمش وارد میکند. فیلمنامهای که منطق روایی ندارد، قصهگوییاش میلنگد و شخصیتهایش سطحی و ماکتوار به نظر میرسند. فیلمنامه جبلی، عاجز است تا خط داستانی مشخصی را پیگیری کند، حرفهای فیلمساز را منتقل کند و رویکرد جامعهشناختی مدنظر قصه فیلم را موشکافی و تحلیل کند. به همین دلیل هم هست که با وجود زمان نسبتا طولانی فیلم، بیننده تا پایان هم متوجه نمیشود که فیلمساز، دقیقا قصد داشته در چه موردی صحبت کند و اصلا پیام فیلمش چه بوده است.
سارا بهرامی که بعد از تصاحب سیمرغ بلورین برای «دارکوب»، حسابی موفق است، در نقش ترانه، نسبتاً خوب ظاهرشده است. زوج سارا بهرامی و حامد کمیلی که در «ایتالیا، ایتالیا»، آنقدر جذاب و دلربا بودند در «جمشیدیه»، اصلاً فرصتی برای درخشش ندارند و بیننده چیزی از زندگی این دو نمیداند. پانتهآ پناهی، در نقش همسر سختی دیده راننده تاکسی، همان استاندارد بازی را ارائه میدهد که از او انتظار داریم، اما این نقشآفرینی چیزی بیشتر از بازی وی در «لاک قرمز» و آثار مشابهی که پناهی در آن ایفای نقش کرده در خود ندارد. حامد کمیلی، هم گرچه در «ایتالیا، ایتالیا» بسیار بهتر از تصوری که داشتیم حاضرشده بود، اما در «جمشیدیه» یک بازی سرسری و غیرقابلقبول عرضه میکند. نکته جالب در مورد گروه بازیگران «جمشیدیه»، حضور کیومرث پوراحمد و بهرام عظیمی است. پوراحمد در نقش پدری که انگار زیادی بیخیال است و دائم در حال سیگار پیچیدن دیده میشود و بهرام عظیمی در نقش قاضی دادگاه، هیچکدام بازی حرفهای ارائه نمیکنند و صرف نام مطرحشان، آبرویی برای فیلم جبلی مهیا میکنند.
جمعبندی نقد فیلم جمشیدیه
در نهایت و پس از مطالعه این نظرات باید درنظر بگیرید که بهترین منتقد هر اثر سینمایی شما بیننده اثر هستید. این اثر هنور به صورت رسمی برای نمایش در شبکه خانگی عرضه نشده است. برای تماشا و دانلود فیلم جمشیدیه میتوانید به رسانه مامدیا مراجعه کنید.